جدول جو
جدول جو

معنی دفن گردانیدن - جستجوی لغت در جدول جو

دفن گردانیدن
(پَ / پِ مانْ نِ تَ)
دفن کردن. دفن نمودن. بخاک سپردن: اضلال، مرده را دفن گردانیدن. (دهار). و رجوع به دفن و دفن کردن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(وَ)
پهن کردن. تشبیح. (ازمنتهی الارب) : تصفیح، پهن گردانیدن چیزی را. (منتهی الارب) ، تسطیح. رجوع به پهن کردن شود
لغت نامه دهخدا
(تَ رِ ءَ / ءِ جُ تَ)
دور کردن. دور ساختن. راندن. (یادداشت مؤلف). انئاء. اطراح. طرح. اقصاء. اضراح. ازاحه. اسحاق. (منتهی الارب). ابعاد. (دهار). زحزحه. (ترجمان القرآن) : جنب، دور گردانیدن کسی را. طهر. اشذاء، دور گردانیدن چیزی را. مکاتعه. لحی، دور گردانیدن خدای نیکی را از کسی. (منتهی الارب). رجوع به دور گردیدن و دور کردن شود
لغت نامه دهخدا
(رَ تَ)
دشمن کردن. اصلاف. تبغیض. (المصادر زوزنی). تکرهه. (ترجمان القرآن جرجانی). تکریه. (دهار)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پهن گردانیدن
تصویر پهن گردانیدن
پهن کردن
فرهنگ لغت هوشیار